از اون روز تخمی ها بود که اصلن نمی خواستم از در خونه برم بیرون. فکر کن ۷ ۸ دقیقه کامل داشتم وقت تلف می کردم ببینم بند کیف دوشیام بلند باشه بهتره یا کوتاه. می دونم همه از اضطرابه. چقدر از کلمهاش بدم میاد !
برای اینکه احساس غریبی نکنم ، دوماهنامه عزیزم رو بردم و الحق هم که خوب پوشش داد. البته این دوستمون هم بود که خب خوبه واقعن. خداروشکر رابطهام با دوست جدیدم داره کمرنگ میشه. مثل انگل بود.
درباره این سایت